بایگانی تجارب زندگی

این کسی که می نویسد نه آن کسی است که می زییَد، آدمی با خودش بیگانه تر از دیگری است.

بایگانی تجارب زندگی

این کسی که می نویسد نه آن کسی است که می زییَد، آدمی با خودش بیگانه تر از دیگری است.

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نویسندگی» ثبت شده است

پنج شش ماه است که می­خواهم نوشتن این یادداشت­های روزانه را شروع کنم؛ شاید نزدیک به یک سال، از وقتی که نوشتن «مقدمه­ای بر رستم و اسفندیار» را برای سومین بار شروع کردم. آن وقت مثل مردی بودم که تنگ نفس دارد و از کوهی بالا می­رود. تمرین نداشتم و ندارم و نوشتن دیگر از کشتی و جفتک چارکش کمتر نیست، تمرین می­خواهد. فکر کردم کمترین فایده این یادداشت­ها آن است که ورزشی است. به علاوه اگر آدم چشم­های بینا داشته باشد بسیاری چیزها می­بیند که شایسته نوشتن است. اما برای دیدن باید به فکر آن بود و نوشتنِ یادداشت خود تمرینی است برای دیدن، یاد می­دهد که آدم چشم­هایش را باز کند. از همه اینها گذشته کسی چه می­داند شاید بعد از سال­ها بعضی از این نوشته­ها به کار بیاید و ارزش آن داشته باشد که به دست دیگری برسد... به هر حال امروز شروع کرده­ام و مثل هر کار دیگری که برایم اهمیتی داشته باشد مدت­ها تردید کردم، با فکرش کلنجار رفتم و سبک سنگین کردم. در این مواقع مثل آدمی هستم که بخواهد در آب سرد بپرد، مدتی دو دل است و بعد دل به دریا زدن.

می­خواهم راحت و ساده بنویسم؛ این دیگر شرح بر ادیپ و پرومته یا مقدمه بر رستم و اسفندیار نیست، پیشامدهای روزانه است از زشت و زیبا شهر فرنگی است که آدم از صبح تا غروب تماشا می­کند. و چه بسا مبتذل و گذراست. اما زندگی لبریز از همین مبتذلات است.

متن نوشته شدۀ بالا مربوط به کتاب «روزها در راه» نوشته شاهرخ مسکوب است که در سی و یک خرداد 1342 نوشته شده. این کتاب دوجلدی شامل روز نوشته­های مسکوب است.

خواندن این متن برایم شیرین و آشنا بود؛ از این جهت که شبیه چندین متنی بود که من بعد از تصمیم گرفتن به نوشتن، می­نوشتم. تصمیماتی که تا امروز پایدار نماند. البته که غنای متن مسکوب بیشتر از جمله­بندی­های ساده من است ولی مضمون همین است. توضیحات مسکوب در مورد دیدن و تقویت دیدن با نوشتن را زمانی درک کردم که تحت اجباری ده روز پایانی ده بیستم زندگی ام را نوشتم. نوشتن چشم آدم را بی­تاب و جستجوگر می­کند.

به نظرم آمد هر از چند گاهی پستی از نوشته­های پیشینم بگذارم، آن­ها یا حقیقت بودند یا رویاهایی که میل داشتند حقیقت شوند.